در دنیای امروز، حضور سازمانها در شبکههای اجتماعی تنها به داشتن صفحه رسمی یا انتشار چند پست در هفته محدود نمیشود. آنچه اهمیت دارد درک صدای مخاطبان، افکار عمومی و برداشت واقعی مردم از برند است. بسیاری از سازمانها تصور میکنند با «رصد فضای مجازی» به شناخت کافی از جامعه دست یافتهاند، در حالی که رصد یا مانیتورینگ فقط لایه سطحی دادهها را نشان میدهد.
برای تصمیمسازی دقیق، کافی نیست فقط بدانیم مردم چه میگویند؛ باید بفهمیم چرا آن را میگویند. اینجاست که مفهوم سوشال لیسنینگ یا شنیدن اجتماعی (Social Listening) مطرح میشود — مرحلهای فراتر از مانیتورینگ که دادهها را به بینش تبدیل میکند.
در ادامه، به زبان ساده توضیح میدهیم که این دو مفهوم چه تفاوتی دارند، چرا برای سازمانها حیاتیاند و چگونه سامانههایی مانند هشتگ (8tag) میتوانند مسیر شنیدن واقعی صدای مخاطب را هموار کنند.
رصد فضای مجازی چیست؟
رصد یا پایش فضای مجازی (Social Media Monitoring) به معنای جمعآوری و دنبالکردن محتواهایی است که دربارهی برند، محصول یا موضوع خاصی در شبکههای اجتماعی منتشر میشود.
بهعنوان مثال، اگر بخواهید بدانید در تلگرام، اینستاگرام یا توییتر چند بار از نام برند شما استفاده شده، چه زمانی بیشترین حجم گفتگو وجود داشته یا چه هشتگهایی بیشتر دیده شدهاند، از ابزارهای مانیتورینگ استفاده میکنید.
هدف اصلی رصد، مشاهدهی دادهها و گزارشگیری از حجم گفتگوها است. اما این دادهها معمولاً خام هستند؛ یعنی مشخص نمیکنند که احساس مردم نسبت به برند شما مثبت است یا منفی، یا اینکه چرا دربارهی شما صحبت میکنند.
بنابراین میتوان گفت رصد، مرحلهی اول کار با دادههای اجتماعی است؛ مرحلهای که سازمانها با آن میفهمند چه گفته میشود، ولی هنوز نمیدانند چطور باید واکنش نشان دهند.
سوشال لیسنینگ چیست و چه تفاوتی دارد؟
سوشال لیسنینگ یا شنیدن اجتماعی یک گام جلوتر از مانیتورینگ است. در این رویکرد، فقط به حجم گفتگوها توجه نمیشود؛ بلکه تحلیل معنا، احساس، روند و تأثیر آن گفتگوها بر برند نیز انجام میشود.
درواقع، سوشال لیسنینگ به سازمانها کمک میکند تا از دل میلیونها داده و گفتوگوی روزمره در فضای مجازی، بینشهای عملیاتی برای تصمیمگیری استخراج کنند.
در شنیدن اجتماعی، ابزار تنها داده را جمعآوری نمیکند، بلکه با کمک هوش مصنوعی و تحلیل احساسات (Sentiment Analysis) تشخیص میدهد که لحن کاربران نسبت به برند مثبت، منفی یا خنثی است. همچنین روندها (Trends) و موضوعات کلیدی شناسایی میشوند تا بتوان رفتار مخاطبان را در طول زمان پیشبینی کرد.
به زبان ساده:
- مانیتورینگ میگوید مردم چه میگویند.
 - سوشال لیسنینگ میگوید چرا آن را میگویند و چه معنایی برای سازمان دارد.
 
با سوشال لیسنینگ، دیگر فقط «خبر» ندارید که دربارهی شما چه گفته شده، بلکه میدانید چگونه باید واکنش نشان دهید، چه پیامهایی بهتر اثر میگذارند و در آینده چه ترندهایی در صنعت شما شکل میگیرند.
مانیتورینگ در برابر لیسنینگ: مقایسه روی شش محور اصلی
| محور مقایسه | رصد فضای مجازی (Monitoring) | سوشال لیسنینگ (Social Listening) | 
|---|---|---|
| هدف | اطلاع از ذکر نام برند یا موضوع در شبکهها | درک احساسات و استخراج بینش از دادهها | 
| دامنه دادهها | محدود به کلمات کلیدی مشخص و بازه زمانی کوتاه | گستردهتر، شامل زمینه، مفهوم و الگوی تکرار گفتگوها | 
| خروجی | گزارش آماری و گرافیکی از حجم محتوا | تحلیل محتوایی، احساسی و استراتژیک از رفتار کاربران | 
| زمان واکنش | بعد از وقوع رویداد | امکان پیشبینی و هشدار زودهنگام | 
| کاربرد اصلی | پایش رسانهای و گزارش روابط عمومی | تصمیمسازی بازاریابی، محصول، برندینگ و تجربه مشتری | 
| ارزش نهایی | اطلاعرسانی | بینشسازی و اقدام عملی | 
از «دیدن داده» تا «فهمیدن معنا»: چرا مانیتورینگ کافی نیست؟
سازمانها در سالهای اخیر به اهمیت دادههای شبکههای اجتماعی پی بردهاند؛ اما بسیاری هنوز در مرحلهی «جمعآوری اطلاعات» متوقف شدهاند.
در رصد فضای مجازی، دادهها صرفاً نمایشگر حجم گفتگوها و فراوانی کلمات هستند. مثلاً ممکن است بدانید که در یک هفته گذشته هزار بار نام برند شما در توییتر آمده است؛ اما نمیدانید این هزار بار به تمجید از خدمات شما بوده یا شکایت از کیفیت محصولاتتان.
مشکل اینجاست که دادهها بدون تحلیل، صرفاً عدد هستند نه بینش.
سازمانها برای تصمیمگیری مؤثر باید بتوانند زمینه و احساسات پشت هر گفتگو را درک کنند. این درک، همان چیزی است که سوشال لیسنینگ ارائه میدهد.
در واقع، مانیتورینگ فقط به شما میگوید چه چیزی در حال وقوع است؛ اما سوشال لیسنینگ کمک میکند بفهمید چرا در حال وقوع است و چطور میتوان آن را به فرصت تبدیل کرد.
به عنوان مثال، اگر موجی از نارضایتی در فضای مجازی نسبت به یکی از خدمات سازمان شکل بگیرد، سامانههای سوشال لیسنینگ میتوانند با تحلیل الگوی کلمات و لحن کاربران، منشأ مشکل را سریعتر شناسایی کرده و هشدارهای لحظهای ارسال کنند.
این ویژگی برای روابط عمومی سازمانها و تیمهای مدیریت بحران، ارزش بسیار بالایی دارد و از زیانهای reputational جلوگیری میکند.
اجزای کلیدی یک سیستم سوشال لیسنینگ سازمانی
یک سیستم سوشال لیسنینگ قوی، فقط یک نرمافزار جمعآوری داده نیست؛ بلکه باید بتواند داده را به بینش قابل اقدام (Actionable Insight) تبدیل کند. اجزای اصلی چنین سامانهای به شرح زیر است:
۱. پوشش جامع منابع فارسیزبان
برخلاف ابزارهای خارجی، بازار ایران دارای شبکههای خاصی مثل تلگرام، اینستاگرام فارسی، بله، توییتر فارسی، خبرگزاریها و وبلاگها است.
سامانهای مانند هشتگ با تمرکز بومی، دادههای این منابع را بهصورت پیوسته و هوشمند جمعآوری میکند تا هیچ موج رسانهای از چشم سازمان دور نماند.
۲. پاکسازی و نرمالسازی دادهها
دادههای خام در فضای مجازی معمولاً شامل نویسههای مختلف، اموجیها و تکرارهای بیارزشاند. یک سامانهی پیشرفته با الگوریتمهای NLP فارسی، دادهها را پاکسازی و استانداردسازی میکند تا کیفیت تحلیلها بالا برود.
۳. تحلیل احساسات (Sentiment Analysis)
یکی از مهمترین بخشهاست؛ تشخیص اینکه لحن کاربران مثبت، منفی یا خنثی است.
برای سازمانها، دانستن اینکه مردم دربارهی محصول یا خدمتشان چه احساسی دارند، بهمراتب مهمتر از دانستن تعداد گفتگوهاست.
سامانه هشتگ با بهرهگیری از مدلهای یادگیری ماشین بومی، احساسات فارسی را با دقت بالا تحلیل میکند.
۴. کشف روندها (Trend Detection) و هشدارهای لحظهای
لیسنینگ یعنی دیدن آینده در دل دادههای امروز.
سیستم با تحلیل تکرار واژهها و جهش ناگهانی در یک موضوع، به سازمان هشدار میدهد که احتمال بروز بحران یا فرصت جدید وجود دارد.
۵. داشبورد مدیریتی و گزارشهای تحلیلی
تمام دادهها و تحلیلها باید در قالبی قابلفهم برای مدیران نمایش داده شوند.
داشبورد سامانههای لیسنینگ، امکان فیلترکردن، مقایسهی بازههای زمانی و استخراج گزارشهای مدیریتی را فراهم میکند تا تصمیمها سریعتر و بر اساس داده واقعی گرفته شوند.
به این ترتیب، سازمان نه تنها «از اتفاقات آگاه» میشود، بلکه میتواند اقدام درست در زمان مناسب را انجام دهد.
چه زمانی مانیتورینگ شکست میخورد و لیسنینگ میدرخشد؟
بسیاری از سازمانها در ابتدای مسیر دیجیتال خود از مانیتورینگ استفاده میکنند و تصور دارند همین کافی است. اما در شرایط زیر، مانیتورینگ بهتنهایی پاسخگو نیست و نیاز به سوشال لیسنینگ آشکار میشود:
۱. هنگام وقوع بحران رسانهای
وقتی در مدت کوتاهی موجی از نارضایتی در شبکههای اجتماعی ایجاد میشود، ابزار مانیتورینگ فقط میتواند افزایش حجم گفتگوها را نشان دهد.
اما لیسنینگ با تحلیل محتوایی متوجه میشود ریشه نارضایتی چیست و به روابط عمومی هشدار میدهد که چگونه باید واکنش نشان دهد.
۲. هنگام طراحی کمپین بازاریابی
در مانیتورینگ صرف، فقط میزان بازنشر و منشنها دیده میشود.
اما لیسنینگ به شما نشان میدهد که کدام پیامها تأثیرگذارتر بودهاند و مخاطبان از چه زبانی برای توصیف احساس خود استفاده کردهاند.
۳. برای تحلیل رقبا
رصد فضای مجازی معمولاً فقط دربارهی برند خودتان انجام میشود.
اما سوشال لیسنینگ به شما این امکان را میدهد که عملکرد رقبا را نیز پایش و مقایسه کنید تا بدانید بازار به کدام سمت در حرکت است.
۴. در مدیریت تجربه مشتری (CX)
اگر هدف سازمان بهبود رضایت مشتری باشد، صرفاً دانستن حجم نظرات کافی نیست.
لیسنینگ با تحلیل دقیق بازخوردها کمک میکند بفهمید کدام بخش خدمات بیشترین تأثیر را بر احساس مشتری دارد.
۵. برای تصمیمسازی استراتژیک
سازمانهای دادهمحور برای تصمیمهای کلان خود نیازمند تحلیل روندها هستند.
سوشال لیسنینگ امکان استخراج «بینشهای استراتژیک» از گفتوگوهای آنلاین را فراهم میکند تا جهت حرکت سازمان با واقعیت جامعه همسو باشد.
دستاوردهای ملموس سوشال لیسنینگ برای سازمانها
سازمانها معمولاً زمانی به سراغ ابزارهای تحلیلی میروند که به دنبال بهبود عملکرد، کاهش ریسک یا افزایش رضایت مشتری باشند. سوشال لیسنینگ دقیقاً در همین سه نقطه بیشترین تأثیر را دارد. بیایید ببینیم چگونه.
۱. در روابط عمومی و مدیریت بحران
هیچ برندی از بحران رسانهای مصون نیست. اما سازمانهایی که از سامانههای شنیدن اجتماعی مانند هشتگ استفاده میکنند، میتوانند بحران را قبل از گسترش شناسایی کنند.
با تحلیل لحظهای دادهها، سامانه متوجه افزایش ناگهانی گفتگوها در یک موضوع خاص میشود و هشدار میدهد که احتمال بحران وجود دارد.
در این مرحله، مدیر روابط عمومی میتواند بهجای واکنش دیرهنگام، پاسخ برنامهریزیشده و هماهنگ ارائه دهد.
نتیجهی این فرآیند:
- حفظ اعتبار سازمان در رسانهها
 - کنترل روایت خبری پیش از گسترش
 - کاهش خسارت مالی و اعتباری
 
۲. در بازاریابی و فروش
سوشال لیسنینگ دیدی عمیقتر به رفتار مخاطبان میدهد. تیمهای بازاریابی میتوانند بفهمند مردم دربارهی برند چه احساسی دارند، چه موضوعاتی برایشان مهمتر است، و چه نوع محتوایی بیشترین تعامل را ایجاد میکند.
به عنوان مثال، اگر کاربران در شبکههای اجتماعی به طور مداوم دربارهی قیمت، خدمات پس از فروش یا کیفیت محصول نظر میدهند، این دادهها برای بهبود استراتژی قیمتگذاری یا پیام تبلیغاتی بسیار ارزشمند هستند.
در نتیجه، سازمان میتواند:
- پیامهای بازاریابی را دقیقتر تنظیم کند
 - نرخ تبدیل کمپینها را افزایش دهد
 - بودجه تبلیغاتی را هدفمندتر مصرف کند
 
۳. در سطح استراتژیک و تصمیمسازی کلان
در سطح مدیریت ارشد، شنیدن اجتماعی تبدیل به چشم سوم سازمان میشود.
با تحلیل روندهای گفتوگو در بازههای زمانی مختلف، مدیران میتوانند تغییرات رفتار مخاطب را زودتر ببینند و برای آن برنامهریزی کنند.
بهعنوان مثال، اگر دادهها نشان دهد یک موضوع خاص (مثلاً هوش مصنوعی، انرژی پاک یا خدمات مالی نوین) در حال رشد در شبکههای اجتماعی است، سازمان میتواند مسیر سرمایهگذاری یا توسعه محصول خود را بر اساس آن تنظیم کند.
در واقع، سوشال لیسنینگ ابزاری برای هوش بازار (Market Intelligence) است؛ یعنی شنیدن آنچه هنوز به آمار رسمی تبدیل نشده، اما در ذهن مخاطب شکل گرفته است.
شاخصهای کلیدی (KPI) برای ارزیابی سوشال لیسنینگ در سازمان
برای اطمینان از بازدهی ابزار، سازمانها باید عملکرد سوشال لیسنینگ را با شاخصهای قابل اندازهگیری بسنجند. برخی از مهمترین KPIها عبارتاند از:
| شاخص | توضیح | ارزش برای سازمان | 
|---|---|---|
| Share of Voice (سهم صدا) | نسبت میزان گفتگوهای برند شما نسبت به رقبا | سنجش جایگاه برند در بازار | 
| Sentiment Ratio (نسبت احساسات) | درصد محتوای مثبت، منفی و خنثی | ارزیابی رضایت عمومی از برند | 
| Response Time (زمان واکنش) | مدتزمان میان انتشار یک محتوا تا پاسخ سازمان | سنجش آمادگی تیم PR در بحران | 
| Topic Trends (روندهای موضوعی) | تشخیص رشد یا افت موضوعات مرتبط با برند | تحلیل جهتگیری بازار | 
| Engagement Quality (کیفیت تعامل) | تحلیل نوع و ارزش گفتگوها، نه فقط تعداد آنها | ارزیابی کیفیت ارتباط با مشتریان | 
| Crisis Prevention (پیشگیری از بحران) | شمار هشدارهایی که منجر به واکنش موفق شدهاند | اندازهگیری تأثیر واقعی سامانه در کاهش ریسک | 
این شاخصها کمک میکنند تا مدیران بدانند شنیدن اجتماعی صرفاً گزارش نیست، بلکه ابزاری برای بهبود عملکرد سازمانی است.
همراستاسازی سوشال لیسنینگ با فرایندهای سازمانی
حتی بهترین ابزار تحلیلی اگر در ساختار سازمانی ادغام نشود، تأثیر محدودی خواهد داشت.
برای استفاده مؤثر از سامانههایی مانند هشتگ، باید لیسنینگ بهصورت طبیعی در جریان کاری (Workflow) سازمان قرار گیرد. این کار سه مزیت کلیدی دارد:
۱. تعریف مسئولیتها (RACI)
هر دادهای که از لیسنینگ بهدست میآید باید به شخص یا تیم مسئول اقدام تخصیص داده شود.
مثلاً دادههای مربوط به نارضایتی مشتریان به تیم خدمات مشتری، دادههای مربوط به رقبا به تیم استراتژی، و دادههای مربوط به بحرانها به روابط عمومی ارسال شوند.
با این تقسیم وظایف، هیچ اطلاعاتی بیاستفاده نمیماند.
۲. تنظیم SLA و واکنش سریع
سازمان باید برای واکنش به دادههای لیسنینگ، چارچوب زمانی مشخص داشته باشد.
بهطور مثال:
- در بحرانها، واکنش در کمتر از ۲ ساعت
 - در بازخوردهای عمومی، بررسی و پاسخ در ۲۴ ساعت
 - در ترندهای بلندمدت، تحلیل در بازههای ماهانه
 
چنین نظامی باعث میشود خروجی سامانه واقعاً به تصمیم و اقدام منجر شود.
۳. اتصال به داشبوردهای مدیریتی
یکپارچهسازی دادههای سوشال لیسنینگ با سیستمهای داخلی (مانند CRM، BI یا ERP) باعث میشود مدیران ارشد بتوانند در یک نگاه ببینند که وضعیت برند در شبکههای اجتماعی با شاخصهای فروش یا رضایت مشتری چه ارتباطی دارد.
سامانهی هشتگ با امکان اتصال API و خروجی گزارش تحلیلی، دقیقاً این قابلیت را برای سازمانهای بزرگ فراهم کرده است.
در نتیجه، دادهها فقط در سطح روابط عمومی باقی نمیمانند، بلکه به بخشهای تصمیمگیرندهی کل سازمان منتقل میشوند.
انتخاب ابزار مناسب در ایران: چکلیست خرید سامانه سوشال لیسنینگ
انتخاب ابزار سوشال لیسنینگ برای سازمانها، درست مانند انتخاب یک شریک اطلاعاتی است. اگر ابزار مناسب نباشد، نه تنها هزینهها هدر میروند، بلکه تصمیمهای اشتباه نیز گرفته میشوند.
در بازار ایران، تفاوت ابزارها در چند معیار کلیدی مشخص میشود:
۱. پوشش واقعی منابع فارسی
ابزاری انتخاب کنید که بتواند شبکههای بومی مانند تلگرام، اینستاگرام فارسی، بله، سایتهای خبری، انجمنها و وبلاگها را پوشش دهد.
بسیاری از ابزارهای خارجی چنین قابلیتی ندارند و دادههای فارسی را ناقص جمعآوری میکنند.
سامانه هشتگ با زیرساخت بومی، این پوشش را بهصورت کامل و پیوسته فراهم کرده است.
۲. دقت تحلیل احساسات فارسی
زبان فارسی پر از ظرافتهای معنایی است. تشخیص لحن مثبت یا منفی در جملهای مانند «بد نبود» یا «کاش بهتر بود» نیاز به درک بومی دارد.
هشتگ با بهرهگیری از مدلهای NLP فارسی، احساسات کاربران را با دقت بالاتر از ابزارهای عمومی تحلیل میکند.
۳. مقیاسپذیری و سرعت
سازمانها در زمان بحران به دادههای لحظهای نیاز دارند. ابزار باید بتواند در لحظه هشدار دهد و گزارشسازی کند.
پلتفرم هشتگ از زیرساختی طراحی شده که مقیاس دادههای میلیونتایی را بدون افت عملکرد پردازش میکند.
۴. امنیت و محرمانگی دادهها
برای نهادها و سازمانها، امنیت اطلاعات حیاتی است. دادههای استخراجشده از شبکههای اجتماعی باید در سرورهای امن داخلی ذخیره شوند.
سامانه هشتگ با میزبانی داده در داخل کشور، اطمینان کامل از محرمانگی و دسترسی محدود سازمانی را فراهم کرده است.
۵. پشتیبانی و آموزش
یک ابزار بدون پشتیبانی، به مرور از چرخه سازمان حذف میشود. تیم پشتیبانی هشتگ علاوه بر راهاندازی اولیه، جلسات آموزشی و گزارشهای تحلیلی دورهای را در اختیار مشتریان سازمانی قرار میدهد تا از دادهها حداکثر استفاده شود.
نقشه راه ۳۰ روزه برای شروع سوشال لیسنینگ در سازمان
اجرای سوشال لیسنینگ نیاز به پروژهای پیچیده ندارد. با یک برنامهی ۴ هفتهای میتوان آن را در ساختار سازمان فعال کرد:
هفته ۱: تعریف اهداف و کلمات کلیدی
در این مرحله باید مشخص کنید دقیقاً دنبال چه هستید:
آیا هدف شما پایش برند است؟ تحلیل احساسات مشتریان؟ یا رصد رقبا؟
سپس کلمات کلیدی و هشتگهای مرتبط با برند، محصولات و رقبای اصلی تعیین میشوند.
هفته ۲: راهاندازی و تست سیستم
حساب سازمان در سامانه هشتگ ایجاد میشود و دادهها از شبکههای مختلف شروع به جمعآوری میکنند.
در این هفته فیلترها، منابع و هشدارها تنظیم میشوند تا دادههای بیارزش حذف و دقت خروجی بالا رود.
هفته ۳: طراحی داشبورد مدیریتی
در این مرحله، تیم هشتگ بر اساس اهداف سازمان، داشبوردهای اختصاصی طراحی میکند.
این داشبوردها شامل شاخصهایی مانند احساسات کاربران، روند منشنها، موضوعات داغ و تحلیل مقایسهای رقباست.
هفته ۴: تحلیل نتایج و گزارش اولیه
در پایان ماه اول، اولین گزارش تحلیلی منتشر میشود تا مدیران بتوانند بر اساس دادههای واقعی تصمیم بگیرند.
از اینجا به بعد، سازمان وارد فاز یادگیری مستمر میشود: یعنی هر ماه دادهها دقیقتر و تصمیمها هوشمندتر میشوند.
خطاهای رایج سازمانها در مسیر شنیدن اجتماعی
بسیاری از سازمانها پس از خرید ابزار سوشال لیسنینگ، به نتیجه مطلوب نمیرسند چون درگیر چند اشتباه رایج میشوند:
- فکر میکنند فقط برای روابط عمومی است.
در حالی که لیسنینگ میتواند به بازاریابی، فروش، محصول و حتی منابع انسانی کمک کند. - فقط به داده نگاه میکنند، نه به معنا.
اگر تحلیل احساسات، دستهبندی موضوعی و روندها نادیده گرفته شوند، دادهها خام و بیاثر میمانند. - واکنشها را بهموقع انجام نمیدهند.
اطلاعات اگر دیر به تصمیمگیر برسد، دیگر ارزش ندارد. سیستم باید ساختار هشدار سریع داشته باشد. - پوشش منابع را ناقص انتخاب میکنند.
اگر تلگرام یا اینستاگرام رصد نشود، بخش بزرگی از گفتوگوهای واقعی مردم از دست میرود. - گزارشها را در سازمان به اشتراک نمیگذارند.
دادههای شنیدهشده باید میان تیمهای مختلف پخش شود تا تبدیل به تصمیم و اقدام شود. 
جمعبندی و دعوت به اقدام: چرا باید امروز از سوشال لیسنینگ هشتگ استفاده کنید؟
در دنیای رقابتی امروز، دانستن کافی نیست؛ باید شنیدن را بلد بود.
سازمانهایی که فقط به مانیتورینگ بسنده میکنند، در بهترین حالت از اتفاقات «باخبر» میشوند.
اما سازمانهایی که از سوشال لیسنینگ استفاده میکنند، یک گام جلوترند؛ آنها از دل دادهها درک، احساس و تصمیم درست استخراج میکنند.
سامانهی هشتگ (8tag.ir) به عنوان نخستین پلتفرم بومی سوشال لیسنینگ در ایران، با پوشش گستردهی شبکههای فارسیزبان، تحلیل دقیق احساسات، داشبوردهای سازمانی و پشتیبانی تخصصی، به برندها و نهادها کمک میکند تا:
- نبض گفتوگوهای جامعه را در دست بگیرند،
 - بحرانها را پیش از گسترش شناسایی کنند،
 - و از دادههای اجتماعی برای تصمیمهای هوشمندانه استفاده کنند.
 
اگر میخواهید از شنیدن سطحی فراتر بروید و «واقعاً بفهمید جامعه دربارهی شما چه میگوید»،
امروز زمان آن است که سوشال لیسنینگ را با سامانه هشتگ آغاز کنید.
