در سالهای اخیر، با رشد پلتفرمهای فروش آنلاین طلا، رقابت برندها از پشت ویترینهای فیزیکی به فضای رسانهها و شبکههای اجتماعی منتقل شده است. در چنین فضایی، دیگر فقط داشتن سایت و اپلیکیشن کافی نیست؛ برندها باید بدانند کاربران درباره آنها چه میگویند، کجا بیشتر دیده میشوند و سهم آنها از گفتوگوهای آنلاین چقدر است. اینجاست که سوشال لیسنینگ به یکی از مهمترین ابزارهای استراتژیک برای تصمیمگیری تبدیل میشود.
سوشال لیسنینگ یعنی رصد و تحلیل هوشمندانه تمام صحبتها، منشنها و محتواهای مرتبط با یک برند، صنعت یا کلیدواژه در شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین. خروجی این فرایند فقط «مانیتورینگ» نیست؛ بلکه کمک میکند برند بداند چه زمانی در مرکز توجه است، در چه موضوعاتی با بحران یا فرصت مواجه شده و نسبت به رقبا چه جایگاهی دارد. یکی از شاخصهای کلیدی در این تحلیل، Share of Voice (سهم صدا) است؛ یعنی سهم هر برند از حجم کل گفتگوها و محتواهای منتشرشده در یک حوزه مشخص.
در این گزارش، با استفاده از سامانه سوشال لیسنینگ هشتگ، وضعیت سوشال لیسنینگ و Share of Voice در میان پنج پلتفرم اصلی فروش آنلاین طلای آبشده بررسی شده است:
میلی، ملیگلد، والگلد، طلاسی و طلاین. این گزارش نشان میدهد هر یک از این برندها در رسانهها و شبکههای اجتماعی چه میزان دیده شدهاند، چقدر درباره آنها صحبت شده و روند توجه به آنها در طول نه ماه چگونه تغییر کرده است. این دادهها میتواند مبنایی عملی برای تصمیمگیریهای بازاریابی، محتوایی و برندینگ در این صنعت باشد.
سوشال لیسنینگ حرفه ای:
در این گزارش، شاخص Share of Voice بهصورت ساده و صرفاً بر اساس «تعداد مطلب» محاسبه نشده، بلکه به شکل هوشمند و متناسب با منطق سوشال لسنینگ حرفهای در سامانه هشتگ بهدست آمده است.
با توجه به اینکه همه سورسها و شبکههای اجتماعی از نظر اثرگذاری ارزش یکسانی ندارند – برای مثال، یک کانال تلگرامی با چند میلیون عضو قابل مقایسه با یک کانال ایتا با چند هزار دنبالکننده نیست – سامانه سوشال لسنینگ هشتگ برای هر رسانه، سورس و اکانت یک ضریب وزندهی تعریف کرده است. این ضرایب بر اساس معیارهایی مانند تعداد فالوئر، میزان بازدید، سطح تعامل (کامنت، لایک، اشتراکگذاری) و سایر متادیتاهای در دسترس محاسبه میشوند.
در نتیجه، Share of Voice برندها در این گزارش، برآیندی وزندهیشده از حضور آنها در رسانهها و شبکههای اجتماعی است؛ یعنی محتوایی که در یک رسانه پربازدید منتشر شده، تأثیر بیشتری در محاسبه سهم صدا دارد نسبت به محتوایی که در یک کانال کممخاطب منتشر شده است. این رویکرد باعث میشود نتایج سوشال لیسنینگ به واقعیت اثرگذاری هر برند در فضای آنلاین نزدیکتر باشد.
پلتفرم های آنلاین طلا چرا به سوشال لیسنینگ نیاز دارند:
پلتفرمهای فروش آنلاین طلا میتوانند از این گزارش و بهطور کلی از سوشال لسنینگ چند جور استفاده مستقیم و کاربردی داشته باشند:
شناخت جایگاه برند و Share of Voice در بازار
با تحلیل Share of Voice میفهمند که در مقایسه با رقبایی مثل میلی، ملیگلد، والگلد، طلاسی و طلاین، چه سهمی از گفتوگوهای آنلاین را در اختیار دارند؛ یعنی کاربران بیشتر درباره کدام برند صحبت میکنند و کدام نام کمتر شنیده میشود. این دادهها برای تعیین اهداف برندینگ و مارکتینگ حیاتی است.
ارزیابی اثرگذاری کمپینها و فعالیتهای محتوا
با استفاده از سامانه سوشال لسنینگ هشتگ پلتفرمها میتوانند ببینند بعد از هر کمپین، لانچ ویژگی جدید یا همکاری تبلیغاتی، شاخصهای «تعداد محتوا»، «بازدید» و «سهم صدا» چطور تغییر کرده است. اگر بعد از یک کمپین، سهم صدا و شاخص توجه رشد کند، یعنی آن کمپین واقعاً دیده شده و صرفاً خروجی روی کاغذ نبوده است.
مدیریت بحران و ریسک ریپوتیشن
سوشال لیسنینگ کمک میکند پلتفرمها خیلی زودتر از رسانههای رسمی، موجهای نارضایتی، شکایت کاربران یا شایعات منفی را شناسایی کنند. رصد مداوم سنتیمنت و نوع محتوای منتشرشده باعث میشود برند بتواند قبل از تبدیل شدن یک نارضایتی کوچک به بحران بزرگ، واکنش مناسب نشان دهد.
بهینهسازی استراتژی محتوا و شبکههای اجتماعی
این گزارش نشان میدهد کدام نوع محتوا در کدام شبکه اجتماعی بیشتر دیده میشود و برای کدام برندها بیشترین Attention Index را ساخته است. پلتفرمها میتوانند بر اساس این دادهها تصمیم بگیرند روی کدام کانالها سرمایهگذاری بیشتری کنند، چه موضوعاتی را پررنگتر کنند و لحن ارتباطی خود را چگونه تنظیم کنند.
شناخت نقاط قوت و ضعف نسبت به رقبا
مقایسه روند ۹ماهه در شاخصهایی مثل سهم صدا، سهم بازدید و شاخص توجه کمک میکند هر پلتفرم بفهمد در کجا از رقبا جلوتر است (مثلاً در بازدید اما نه در تعداد مطلب) و در کجا عقب مانده است. این نوع بینش رقابتی، یکی از ارزشمندترین خروجیهای سوشال لیسنینگ برای تیمهای مارکتینگ و مدیریت محصول است.
در یک جمله:
سوشال لیسنینگ و تحلیل Share of Voice برای پلتفرمهای فروش آنلاین طلا فقط یک گزارش تزئینی نیست؛ بلکه ابزاری دادهمحور برای تصمیمگیری استراتژیک، بهینهسازی بودجه تبلیغات، مدیریت reputation و رشد هوشمند در فضای رسانهها و شبکههای اجتماعی است.

بازار طلا و جواهر و سرمایهگذاری بر روی طلا، همواره یکی از جذابترین و پرطرفدارترین حوزههای سرمایهگذاری برای افراد بوده است. تبدیل پول به فلزات گرانبها در طول سالها بهعنوان یکی از امنترین راههای حفظ ارزش دارایی معرفی شده و بهویژه در شرایط نوسانات اقتصادی، طلا همچنان نقشی کلیدی در سبد سرمایهگذاری خانوارها ایفا میکند.
در طول تاریخ، بخش قابلتوجهی از سرمایهگذاری اقشار مختلف جامعه در حوزه طلا انجام شده و این بازار در افقهای میانمدت و بلندمدت عموماً بازاری پربازده و سودآور بوده است. با این حال، سرمایهگذاری در طلا خالی از چالش نیست. از جمله مهمترین موانع میتوان به هزینههای جانبی همچون مالیات، اجرت ساخت و سود مراکز فروش طلا و جواهر اشاره کرد. همین موضوع باعث شده است بخش زیادی از افراد برای کاهش این هزینهها به خرید «طلای آبشده» تمایل پیدا کنند؛ محصولی که کارمزد و هزینههای جانبی بهمراتب پایینتری نسبت به طلای کارشده داشته و از منظر سرمایهگذاری گزینهای بهصرفهتر محسوب میشود.
چالش مهم دیگر، موضوع امنیت و نگهداری طلای فیزیکی است؛ مسئلهای که برای بسیاری از دارندگان طلا، بهطور مداوم ایجاد نگرانی و دغدغه میکند. در سالهای اخیر و همزمان با گسترش اینترنت و فناوریهای مالی، بخشی از این نگرانیها با حرکت تدریجی سرمایهگذاری در طلا به سمت بسترهای آنلاین کاهش یافته است. گروهی از سرمایهگذاران از طریق خرید صندوقهای مبتنی بر طلا در بازار سرمایه وارد این حوزه شدهاند؛ هرچند بازدهی این ابزارها معمولاً اندکی کمتر از طلای آبشده در بازار آزاد است.
در ماههای اخیر، خرید آنلاین طلای آبشده به یکی از روشهای محبوب سرمایهگذاری تبدیل شده است. از دلایل اصلی استقبال از این مدل میتوان به امکان خرید و فروش ۲۴ ساعته، شروع سرمایهگذاری با مبالغ نسبتاً پایین، کارمزد نزدیک به صفر در معاملات آنلاین و حذف دغدغه نگهداری فیزیکی طلا اشاره کرد. در عین حال، امکان تحویل فیزیکی طلا نیز برای کاربران فراهم است؛ هرچند این گزینه معمولاً با کارمزدی در حدود ۳ درصد همراه است که نسبت به خرید حضوری طلای آبشده، کارمزدی بالاتر بهشمار میآید.
با افزایش اقبال عمومی به خرید طلای آبشده در بستر آنلاین، پلتفرمها و برندهای متعددی در این بازار شکل گرفته و تلاش کردهاند سهمی از این تقاضا را به خود اختصاص دهند. در چنین شرایطی، بررسی حضور و عملکرد این برندها در شبکههای اجتماعی و سوشالمدیا میتواند تصویری روشنتر از میزان آگاهی، اعتماد و تعامل مخاطبان با هر یک از آنها ارائه دهد. در این گزارش، وضعیت پلتفرمهای فروش آنلاین طلا در فضای شبکههای اجتماعی و جایگاه نسبی هر یک از برندها مورد مقایسه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
لازم بهذکر است که در این گزارش صرفاً مطالب و رکوردهایی از سوشالمدیا و رسانهها مورد بررسی قرار گرفتهاند که در آنها بهطور مشخص نام یکی از برندهای مدنظر این گزارش ذکر شده باشد.
پلتفرمهای فروش طلای آنلاین
گزارش حاضر به بررسی ۵ برند فعال در حوزه فروش آنلاین طلای آب شده در بازه ۹ ماهه اول ۱۴۰۴ در بستر شبکههای اجتماعی و رسانهها پرداخته است.
ملاک انتخاب ۵ برند، بررسی دیتای صنعت فروش آنلاین طلا و نظر متخصصان این حوزه بوده است.





مقایسه قیمت لحظهای طلا
یکی از مهمترین معیارهای مخاطبان برای انتخاب پلتفرم، قیمت لحظهای طلا است. نمودار زیر، قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار را در ساعت ۱۲ روز ۱۷ آذر در میان این پلتفرمها نشان میدهد. همانطور که مشخص است، قیمتها در همه پلتفرمها بسیار به یکدیگر نزدیک بوده و اختلاف معناداری از نظر سطح قیمت مشاهده نمیشود.

بررسی رتبه گوگل
جستجو در گوگل رایجترین راه برای شناخت برندها و پلتفرمهای ارائه دهنده خدمات در یک صنعت محسوب میشود، برای افرادی که تمایل به خرید طلایآبشده آنلاین دارند نیز، جستجوی گوگل و انتخاب یکی از برندها، رفتاری رایج است.
در این بخش از گزارش رتبه هر برند را در جستجوی سه کلمه کلیدی این صنعت مورد بررسی قرار دادهایم.
در این نمودار، رتبهها فقط جایگاه نسبی هر برند در مقایسه با پنج پلتفرم مورد مطالعه را نشان میدهند و معادل رتبه واقعی آنها در نتایج جستوجوی گوگل نیستند.
برای مثال، در عبارت «طلای آب شده آنلاین»، برند «ملیگلد» در این نمودار رتبه دوم را در بین این پنج پلتفرم دارد، در حالیکه رتبه واقعی آن در نتایج گوگل حدود ۱۰ است.
- کلمات کلیدی: طلای آب شده آنلاین/ خرید طلای آب شده/خرید آنلاین طلا
- کلیه سرچها به صورت new incognito window انجام گرفته است.

بررسی رسانهها و صفحات رسمی برندها
هرکدام از پلتفرمهای فروش آنلاین طلا، علاوه بر استفاده از ظرفیتهای سایر رسانهها و اکانتها، خودشان نیز صفحات رسمی در برخی از پلتفرمهای شبکههای اجتماعی دارند. در نمودار زیر رتبه هرکدام از برندها در پلتفرم اینستاگرام و تلگرام بر اساس تعداد فالوور مورد بررسی قرار گرفته است.
- در فضای اینستاگرام، میلی/ وال گلد و ملیگلد به ترتیب بیشترین دنبالکننده را داشتند.
- در فضای تلگرام، وال گلد/ ملیگلد و میلی به ترتیب بیشترین دنیالکننده را داشتند.

تحلیل آماری
در نه ماهه اول ۱۴۰۴ نزدیک به ۷۸ هزار مطلب پیرامون ۵ برند فروش آنلاین طلایآبشده در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شده است. کانالهای تلگرامی سهمی حدود ۲۰ هزارتایی از این تعداد مطلب داشتند.
در این گزارش تلاش شده است محتوای مرتبط با «لینک دعوت» تا حد امکان از میان مطالب حذف و دادهها پالایش شود؛ با این حال، بهدلیل استفاده از واژگان و تعابیر متنوع برای اشاره به مفهوم لینک دعوت، بخشی از این محتوا همچنان در میان مطالب باقی مانده است. بنابراین در تحلیل نتایج، لازم است این موضوع مدنظر قرار گیرد.

ابرواژه کلمات
ابرواژه کلمات نشان میدهد که نام برندهای فروش آنلاین طلایآبشده در کنار کدام واژهها بیشترین تکرار را داشته است.

شاخص تعداد مطلب

در بازه ۹ماهه مورد بررسی، در مجموع حدود ۷۷هزار و ۶۶۰ مطلب درباره پنج برند منتشر شده است. توزیع آنها به این شکل است:
- میلی با حدود ۲۲٬۶۸۷ مطلب، حدود ۲۹٪ از کل مطالب صنعت را به خود اختصاص داده و پرموضوعترین برند بوده است.
- ملیگلد با ۱۹٬۶۰۳ مطلب، حدود ۲۵٪ از کل محتوا را در اختیار دارد و در رتبه دوم قرار میگیرد.
- طلاسی با ۱۳٬۳۸۸ مطلب، حدود ۱۷٪ از مطالب را به خود اختصاص داده است.
- طلاین با ۱۲٬۰۷۶ مطلب، حدود ۱۵٫۵٪ سهم دارد.
- والگلد با ۹٬۹۱۶ مطلب، حدود ۱۳٪ از کل مطالب منتشرشده را پوشش میدهد و کمسهمترین برند در این شاخص است.
سهم صدا Share Of Voice
سهم صدا شاخصی است که سهم هر برند را در یک صنعت نسبت به یکدیگر مقایسه میکند. در این نما، هر برند بهصورت یک «حباب» نمایش داده شده که اندازه آن متناسب با سهم صدا (SOV) بر اساس تعداد مطالب است. بزرگترین حباب مربوط به میلی با حدود ۲۹.۷٪ از کل مطالب است. بعد از آن ملیگلد با حدود ۲۵٪ قرار دارد. طلاین با ۱۵.۹٪ و طلاسی با ۱۶.۳٪ حبابهایی در سطح میانی را تشکیل میدهند و در نهایت والگلد با حدود ۱۳.۱٪ کوچکترین حباب را در این نمودار دارد. به این ترتیب، تمرکز اصلی محتوای منتشرشده پیرامون دو برند «میلی» و «ملیگلد» است و سه برند دیگر سهم کوچکتری از گفتوگوها را به خود اختصاص دادهاند.

روند Share Of Voice برندها در طول ۹ ماه
سهم صدا شاخصی است که سهم هر برند را در یک صنعت نسبت به یکدیگر مقایسه میکند.

تحلیل روند Share Of Voice برندها در طول ۹ ماه
در جمعبندی دوره ۹ماهه، میلی با میانگین حدود ۳۰٪ از سهم صدای صنعت، پررنگترین برند در گفتوگوهای مرتبط با این حوزه است.
بعد از آن ملیگلد با میانگین حدود ۲۳% قرار میگیرد و عملاً برند دوم از نظر سهم صداست.
طلاسی و طلاین هر دو در یک سطح قرار دارند؛ هر کدام با میانگین تقریبی ۱۷% از سهم صدای صنعت، در میانه جدول دیده میشوند.
والگلد در این دوره بهطور متوسط حدود ۱۳٪ از صدای صنعت را در اختیار داشته و کمترین سهم را بین پنج برند دارد، هرچند در بعضی ماهها (مثل تیر و مرداد) جهش مقطعی تا حدود ۲۲٪ را هم تجربه کرده است.
از نظر روند ماهبهماه هم چند نکته مهم دیده میشود:
- در فروردین، بیشترین سهم صدا متعلق به طلاین (۳۲٪) است و بعد از آن میلی (۲۳٪) قرار دارد.
- در اردیبهشت، تمرکز محتوا بهشدت روی طلاسی (۴۲٪) میآید و این برند بیشترین سهم صدای ماه را میگیرد.
- از خرداد تا شهریور، سهم میلی در اکثر ماهها در بالاترین سطح قرار دارد (از ۳۷٪ تا ۴۸٪)، که نشاندهنده حضور پررنگ و مستمر این برند در این بازه است.
- در ماههای پایانی، بهویژه آبان و آذر، ملیگلد اوج میگیرد و در آذر با ۵۰٪ از سهم صدای صنعت، عملاً نیمی از تمام گفتوگوها را به خود اختصاص میدهد.
روند سهم بازدید برندها در طول ۹ ماه

تحلیل روند بازدید برندها در طول ۹ ماه
والگلد با میانگین حدود ۴۰٪ از بازدید صنعت، پرقدرتترین بازیگر است و بیشترین سهم دیدهشدن را دارد.
بعد از آن ملیگلد با میانگین حدود ۲۳٪ و میلی با حدود ۱۹٪ قرار میگیرند.
طلاسی بهطور متوسط حدود ۱۴٪ و طلاین حدود ۴٪ از بازدید صنعت را جذب کردهاند.
روند ماهبهماه
در دو ماه اول (فروردین و اردیبهشت)، تمرکز بازدید بیشتر روی طلاسی و تا حدی میلی و والگلد است. در فصل بهار، ملیگلد در خرداد با بیش از نیمی از بازدیدها، برای اولینبار به بازیگر اصلی تبدیل میشود و در تیر این نقش موقتاً به میلی میرسد.
از مرداد تا مهر، صحنه تقریباً یکطرفه به نفع والگلد است و این برند بخش عمده بازدید صنعت را در اختیار میگیرد. در آبان و آذر، رقابت اصلی بین ملیگلد و والگلد شکل میگیرد؛ بهطوریکه در آذر، ملیگلد دوباره به صدر بازمیگردد و بیشترین سهم بازدید را به خود اختصاص میدهد.
سهم بازدید در این ۹ ماه کاملاً متمرکز و ناپایدار بوده؛ در هر مقطع یک یا دو برند عمده، بخش اصلی بازدیدها را در اختیار گرفتهاند.
والگلد در میانه دوره (مرداد تا مهر) بهوضوح هژمونی بازدید را در دست دارد، اما در ابتدای دوره طلاسی و در برخی ماهها ملیگلد و میلی نیز اوجهای مقطعی مهمی داشتهاند.
طلاین در تمام ماهها سهمی تکرقمی دارد و از منظر بازدید، بیشتر در حاشیه گفتگوهای صنعت قرار گرفته است.
برای ملیگلد اگر فقط سهم بازدید را در این ۹ ماه نگاه کنیم:
از فروردین تا خرداد سهم بازدید یک روند کاملاً صعودی و جهشی در سه ماه اول دارد.
از خرداد تا شهریور این سهم بهصورت پیاپی پایین میآید؛ یک روند نزولی و فرسایشی که ملیگلد را دوباره به سطحهای ابتدایی برمیگرداند.
از شهریور تا آذر دوباره حرکت صعودی شروع میشود: یعنی در دو ماه پایانی تقریباً به همان اوج خرداد نزدیک میشود.
روند ملیگلد در این دوره یکدست صعودی یا نزولی نیست؛ بلکه یک الگوی نوسانی با دو اوج پرقدرت در خرداد و آذر و یک دوره افت میانی (تیر تا شهریور) دارد.
مقایسه سهم صدا و بازدید: چه کسی بیشتر حرف میزند، چه کسی بیشتر شنیده میشود؟
اگر دو نمودار «سهم صدا» و «سهم بازدید» را کنار هم بگذاریم، میتوان گفت:
طلاین: پرحرف، کمدیده
طلاین در سهم صدا چند ماه رتبه اول یا دوم را دارد (مثلاً فروردین ۳۲٪ و مهر ۳۰٪)، اما در سهم بازدید تقریباً در تمام ماهها تکرقمی است و هیچوقت بازیگر اصلی بازدیدها نمیشود. یعنی حجم حضورش بالاست ولی دیدهشدنش پایین است.
والگلد: کمحرف، پربازدید
والگلد از نظر سهم صدا پایینترین میانگین را دارد (حدود ۱۴٪)، اما از نظر بازدید در کل دوره تقریباً بالاترین میانگین را گرفته و بهخصوص در مرداد تا مهر با ۷۲٪، ۸۳٪ و ۷۱٪ عملاً بازار بازدید را در اختیار گرفته؛ یعنی کم محتوا تولید کرده، ولی همان محتوا خیلی خوب دیده شده است.
ملیگلد: ضربههای سنگین در بازدید
ملیگلد از نظر سهم صدا معمولاً در میانه جدول است، اما در بازدید دو اوج خیلی جدی دارد؛ خرداد با ۵۱٪ و آذر با ۴۹٪ سهم بازدید. در خرداد با فقط ۱۵٪ سهم صدا، بیش از نصف بازدیدها را گرفته که نشان میدهد کیفیت یا رسانههای انتشارش خیلی پربازده بودهاند.
میلی: حضور همزمان در صدا و بازدید
میلی هم در سهم صدا رهبر یا یکی از دو برند اول است، هم در سهم بازدید عملکرد نسبتاً پایداری دارد (مثلاً تیر ۴۸٪ صدا و ۵۲٪ بازدید). یعنی برخلاف طلاین، هر جا بیشتر حرف زده، تقریباً به همان نسبت هم بیشتر دیده شده است.
طلاسی: شروع قوی، افول تدریجی
طلاسی در دو ماه اول هم در سهم صدا و هم در سهم بازدید جلوتر از بقیه است (۴۲٪ صدا و ۴۲٪ بازدید در اردیبهشت)، اما بعد از آن هم از نظر صدا و هم از نظر بازدید بهتدریج به حاشیه میرود. یعنی برندی است که شروع پرقدرتی داشته ولی نتوانسته این توجه را در ماههای بعد حفظ کند.
ناهمزمانی صدا و دیدهشدن در صنعت
در بیشتر ماهها برندی که از نظر سهم صدا اول است، در بازدید اول نیست (مثلاً زمانی که طلاین یا طلاسی بیشترین سهم صدا را دارند، بازدید دست ملیگلد، میلی یا والگلد است). این یعنی در این بازار «بلندتر حرف زدن» الزاماً به معنی «بیشتر دیده شدن» نیست.
شاخص توجه
شاخصتوجه، میزان توجه به هرکدام از برندها در مجموع پلتفرمهای شبکههای اجتماعی را با توجه به وزن و اهمیت هر رسانه و شبکهاجتماعی مورد بررسی قرار میدهد . در نه ماه ۱۴۰۴ به صورت میانگین میلی در رتبه یک شاخص توجه قرار داشت، ملیگلد و والگلد در رتبه دوم.


در دوره ۹ماهه، شاخص توجه نشان میدهد که میلی تا حدود هفت ماه نخست تقریباً همواره در رتبه اول توجه قرار داشته و پایدارترین جایگاه را در صدر داشته است. از میانه دوره به بعد، ملیگلد بهتدریج جای میلی را گرفته و در دو ماه پایانی به رتبههای اول توجه میرسد.
طلاسی فقط در ابتدای دوره (بهویژه حوالی اردیبهشت) در رتبههای بالاتر دیده میشود و سپس به انتهای جدول سقوط میکند. در مقابل، طلاین در حالیکه از نظر تعداد محتوا در اغلب ماهها جزو رتبههای برتر بوده، در شاخص توجه هیچگاه به صدر نمیرسد و عمدتاً در میانه یا انتهای جدول نوسان دارد.
بررسی سوگیری مطالب
این نمودارها روند سنتیمنت مطالب مرتبط با هر یک از برندها را در یک فصل نشان میدهد و مشخص میکند که در هر فصل، برآیند فضای احساسی پیرامون برند (مثبت، منفی یا خنثی) چگونه تغییر کرده است. مقایسه خطوط برندها نشان میدهد که شدت نوسان احساسات و نیز دورههای غلبه دیدگاه مثبت یا منفی در مورد هر برند متفاوت است و برخی برندها با ثبات بیشتری در محدوده خنثی تا مثبت حرکت کردهاند، در حالیکه درباره برخی دیگر، افتوخیزهای شدیدتری در سنتیمنت دیده میشود.
با این حال، لازم است توجه شود که تحلیل خودکار سنتیمنت تا حدی سلیقهای و وابسته به مدل است و در صورت بازبینی دستی ممکن است بخشی از نتایج تغییر کند. برای مثال، اخباری درباره گران شدن طلا در سیستم بهصورت خودکار «منفی» برچسبگذاری میشود، در حالی که همین موضوع میتواند از منظر برخی پلتفرمهای فروش طلا، نشانهای مثبت و فرصتمحور تلقی شود. بنابراین، نمودار حاضر بیشتر برای مشاهده الگوهای کلی و مقایسه نسبی برندها قابل استناد است و نه بهعنوان قضاوت قطعی درباره خوب یا بد بودن محتوای منتشرشده.»

